لطفا اگر حال روضه ندارید از خوندن این غزل صرف نظر کنید .


به بالینم بیا ای شمعِ زهرا
زمین گیرت شده پروانه ی تو
حلالم کن ، اگر بد بودم و خوب
که دارم می روم از خانه ی تو

پس از آن درد های زخمِ پهلو
رسیده وقت تسکینم علی جان
وصیت می کنم تنها تو هستی
وصی غسل و تدفینم علی جان

به أسما گفته ام هنگام غسلم
که همراه و کمک حال تو باشد
دلیل گریه های من همین است
پس از من رنج دنبال تو باشد

خودت غسلم بده اما شبانه
به همراه همین پیراهن من
مبادا که دلت آتش بگیرد
برای زخم های بر تن من

نمی خواهم به تشییعم بیاید
همان قومی که در حقت جفا کرد
مدینه غنچه ی شش ماهه را کشت
تو را بر داغ زهرا مبتلا کرد

پس از بابا نود روز است ، هر روز
برای دیدن او بی قرارم
خداحافظ که قبل از ظهر فردا
به سر خواهد رسید این انتظارم

الهی بعد زهرای شهیده
نباشد دختری بی تاب بابا
اگر هم بود بی یاور نباشد
نباشد زخمیِ زخم زبان ها

الهی صورتش نیلی نباشد
میان کوچه و بازار و انظار
الهی بالشش کنج خرابه
نباشد ذره خاکی سرد و نمدار

الهی درد های بی حسابش
شبیه مادرش زهرا نباشد
الهی حرمله با دختر خود
نمک بر زخم های او نپاشد

بیاید کاش بابایش ، نه با سر
اگر آمد نه با لبهای زخمی
به یمن مقدمش ای کاش دختر
نمانَد گوشه ای با پای زخمی

الهی جان زهرا را نگیرد
نوای وای بابای سه ساله
بسوز ای #عبدهادی با دل و جان
برای داغ زهرای سه ساله

سروده ۲۰بهمن۹۷


مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما
محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

وبلاگ حقوقی وبلاگ شورای دانش آموزی Derek delaram lahze Jonathan حکمت و حکایت فروش جوجه و بوقلمون ارک نوین ساعت مچي هوشمند دخترانه سامسونگ گلکسي واچ 2019